- جی پی اس ردیاب ماشین
- ال ای دی هدلایت زنون led
- جلو پنجره زوتی
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان قرارگاه اینترنتی شهید تهرانی مقدم و آدرس gistm.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
صادق هدایت یک ملحد بود
هدایت ، به وجود خدا اعتقادی نداشت و این را هم خودش و هم دوستان نزدیکش و هم خویشاوندانش تصریح کرده اند . احسان طبری ، یکی ازنخستین معرفان هدایت و آثارش در داخل کشور است . توجه شما دوست عزیز را به عباراتی از احسان طبری جلب می نمایم : "هدایت ، چنان که خواهر زاده اش (بانو فیروز) که شاهد آخرین روزهای هدایت است ، می نویسد : " اگر اعتقاد به اسلام نداشت ، ولی چون در گذرنامه اش نوشته شده "مسلمان" ، باید تشریفات قانونی (دربارهٔ جسد او در پاریس) انجام می شد ." (آورندگان اندیشهٔ خطا/ص98/انتشارات جاویدان / چاپ1356)
بیژن جلالی ، خواهر زادهٔ دیگر صادق هدایت هم در مورد الحاد هدایت چنین می گوید : "هدایت نمی توانست به خدایی مذهبی اعتقاد داشته باشد ." (یاد صادق هدایت/صفحهٔ 562)
م.ف.فرزانه که آخرین روزهای عمر صادق هدایت در پاریس را شاهد بوده است ، چنین می گوید : "همیشه می گفت : من به هیچ چیز ماوراءالطبیعه ، علاقه و ایمان ندارم ." (آورندگان اندیشهٔ خطا/ص98)
هدایت در کتاب توپ مرواری از زبان و بیان نویسنده (یعنی خودش) چنین نوشته است : "گرچه (حضرت علی(ع) ) خودش می دانست که خدا نه مرکب است و نه جسم است و نه مرئی است و نه حال ، نه محل است ، نه شریک دارد نه معانی و صفات زائد بر ذات و نه به هیچ چیز و به هیچ کس نیاز دارد و خلاصه مقامش عالی تر از این است که اصلاً وجود داشته باشد و مقصود پر کردن بیت المال مسلمین است ..."
بدین ترتیب به مولای متقیان علی (ع) تهمت می زند که ایشان نعوذ بالله به وجود خدا ایمان نداشته است و اظهار ایمان به خدا را تنها برای پر کردن خزانه می خواسته است .
اهانت به ائمه اطهار و حضرت قمر بنی هاشم
هدایت در به تمسخر گرفتن مقدسات انصافاً کم نگذاشته است و هر کاری که می توانست بکند ، کرد . توجه شما را به جمله ای از داستان علویه خانم ، در توصیف جوان پرده دار، جلب می نمایم : " صورت چاق و سرخ او مثل صورت قمر بنی هاشم (!!!) از جوش غرور جوانی پوشیده بود و گوشهٔ لبش زخمی بود."
حالا تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل !
از شما دعوت می کنم که بینید ، هدایت در داستان علویه خانم ، چه کاروان زیارتی ای را به تصویر کشیده است . همه زوار را افرادِ کثیف ، زشت ، نفرت انگیز ، بی سواد و عوامی مطلق ، دارای ناهنجاری بدنی ، بدزبان ، دروغگو ، دورو و ریاکار ، دزد ، زنا کار و ... معرفی می کند .
این کاروان زیارتی ، از دید هدایت ، در واقع نمایندهٔ همهٔ کاروانهای زیارتی ای است که به زیارت کربلا و نجف می روند (همان طور که قاعدهٔ هر داستان نوشته شده در قالب مکتب رئالیسم نیز چنین است) .
در این اثرصادق هدایت ، حتی اسب گاری حامل زایران هم مسلول است .
علویه خانم هم که شخصیت اصلی داستان است و به عنوان زائر در این کاروان است ، یک زن روسپی و وقیح است . این است تصویری که هدایت در آثارش از مسلمانان و به طور کل دینداران ارائه می کند .
در داستان توپ مرواری هم همین موارد را به وضوح می بینیم . او در مورد مسلمانان در این داستان ، چنین می نویسد : "همین که دید مسلمانان بی عرضه ، قضا و قدری ، وافوری ، و بزوائی و تقیه چی هستند و خودشان جاسوس اند و مذهب بی پیر چنان سوقانشان کشیده که دیگر سرجمع آدم حساب نمی شوند ..."
و این هم عبارتی دیگر از همین اثر که به ذکر آن بسنده می کنم : " گند و کثافت از سر و روی مردم بالا می رفت . تمام هستی مردِم دستخوش پایین تنه یک جوال تخم و ترکه البوقرق سوم و یک مشت آخوند گردن کلفت شده بود . تنها جانور عزیز دردانه شپش شد ، که به او لقب "منیجه خانم" داده بودند و هر کس نداشت او را مسلمان نمی دانستند و در روز عید قربان در خانهٔ خدا به خونبهای هر شپش ، یک گوسفند قربانی می کردند ."
اهانت صریح هدایت به خداوند متعال
هدایت در آثارش که امروز حکم باقیات الصالحات!!! او را دارند و توشهٔ برزخش هستند ، کراراً به دین اسلام و متدینین اهانت می کند . این آثار موجود است و در دسترس همه . برای نمونه ، به استفاده از تعابیر اهانت آمیزی همچون "نکره" در مورد فرشتگان خداوند متعال ، یا نعوذ بالله ، در قالب استعاری ، خداوند را "ابوالهول" نامیدن و اطاعت انسانها و موجودات از خداوند را "رسم و آیین چارپایی" نامیدن .
هدایت نه فقط دین اسلام و پیامبر اکرم(ص) را به استهزاء می گیرد ، بلکه در داستان آفرینشش ، در واقع ، کل ادیان آسمانی یهودی ، مسیحی و اسلام را به سخره گرفته است . عبدالعلی دستغیب ،ستایندهٔ صادق هدایت ، در نقد ستایش آمیزشش از این اثر هدایت ، چنین می نویسد : "(هدایت در این اثر) آفریننده را با طنزی هنرمندانه (!!!) دست می اندازد و با بهره بردن از اساطیر دینی ، جنبهٔ خنده آور (!!!) و تلخ آفرینش را به استهزاء می گیرد.
پس از اینکه آدم و حوا افریده شدند ، "بابا آدم" از "جبرئیل" می پرسد که مراد (آفریدگار) از آفریدن ما موجودهای دوپا ، چه بوده است ؟ و او در حالی که سرگرم تماشای کار جانوران است ، پاسخ می دهد که : خودش هم نمی داند . پشیمان شده . می دانی ، اینها را آفریده تا بنشیند فِرِنی بخورد ، تماشا کند و بخندد." (افسانهٔ آفرینش/چاپ برلین/ص88و89)
برای اطلاعات بیشتر ، به تو دوست عزیزم توصیه می کنم ، حتما سری به کتاب "راز شهرت صادق هدایت" اثر محمد رضا سرشار منتشر شده توسط کانون اندیشه جوان بزنید .
اظهار نگرانی صادق هدایت از اعتقادات او
البته ظاهراً خانوادهٔ صادق هدایت هم از لحاظ دینداری و تشرع ، آن تقید کافی را نداشته اند ، اما صادق چوبک ، از دوستان صمیمی هدایت و خدا ستیزی مثل هدایت ، در این باره چنین می نویسد : " پدر هدایت و همچنین عیسی خان و محمود خان (برادران) و مادر هدایت و چند تن از این خاندان را که می شناسم ، به واسطهٔ تعصب مذهبی (!!!) از لامذهبی صادق در عذاب بودند و (از این بابت) از او راضی نبودند ." (یاد صادق هدایت/ص594)
البته لازم به ذکر است که هدایت از همان ابتدا ملحد نبود . بلکه شاید از هیجده سالگی اش بود که دچار لاادریگری شد و به مرور زمان ، یک ملحد تمام عیار شد .
هدایت دشمن شماره یک اسلام
این جملهٔ دوست صمیمی و همفکر هدایت یعنی صادق چوبک است که در اسلام ستیزی ، دست کمی از صادق هدایت نداشته است . او در کتاب یاد صادق هدایت (یاد هدایت) در بیان خاطرات خود از دوست عزیزش ، صادق هدایت ، چنین می نویسد : "من هدایت را از سال 1315 شمسی شناختمکه تازه از هندوستان برگشته بود . او دشمنِ شماره یکِ اسلام بود ، و اعتقاد داشت که تمام بدبختیها از رهگذر حملهٔ اعراب و دین اسلام بر ما وارد شده است . او در حقیقت یک ملحد تمام عیار بود ؛ و علاقهٔ شخصی من به او ، بیشتر ناشی از همین عداوتی بود که او با دین اسلام داشت . "
دیگر وقتی شخصی مثل صادق چوبک ، در مورد صادق هدایت ، چنین می گوید ، ما چه می توانیم بگوییم ؟ این حرف را نه یک مسلمان معتقد ، بلکه صادق چوبک زده است . قضاوت یک نفر در مورد دوست صمیمی اش ، قابل پذیرش تر از قضاوت دیگران است .
نظرات شما عزیزان: